سه شنبه ۱۴ تیر ۰۱ | ۱۲:۰۲ ۱۲ بازديد
مشاوره مالیاتی رایگان
داده های کشورهای صنعتی و در حال توسعه نشان می دهد که نسبت مالیات بر درآمد به مصرف در کشورهای صنعتی به طور مداوم بیش از دو برابر نسبت در کشورهای در حال توسعه باقی مانده است. (یعنی در مقایسه با کشورهای در حال توسعه، کشورهای صنعتی به نسبت دو برابر بیشتر از مالیات بر مصرف درآمد از مالیات بر درآمد کسب می کنند.) داده ها همچنین تفاوت قابل توجهی را در نسبت مالیات بر درآمد شرکت ها به مالیات بر درآمد شخصی نشان می دهد. کشورهای صنعتی حدود چهار برابر مالیات بر درآمد شخصی نسبت به مالیات بر درآمد شرکت ها افزایش می دهند. تفاوت بین دو گروه کشور در درآمد دستمزد، در پیچیدگی اداره مالیات، و در قدرت سیاسی ثروتمندترین بخش جمعیت، عوامل اصلی این اختلاف هستند. از سوی دیگر، درآمد حاصل از مالیات های تجاری در کشورهای در حال توسعه به طور قابل توجهی بیشتر از کشورهای صنعتی است.
در حالی که ترسیم نسخههای سیاست هنجاری واضح از مقایسههای بینالمللی در رابطه با ترکیب مالیات بر درآمد-مصرف دشوار است، یک مفهوم قانعکننده که با مقایسه آشکار میشود این است که توسعه اقتصادی منجر به تغییر نسبی در ترکیب درآمد حاصل از مصرف به مالیات بر درآمد شخصی با این حال، در هر مقطع زمانی، موضوع مهم سیاست مالیاتی برای کشورهای در حال توسعه، تعیین ترکیب بهینه مالیاتی نیست، بلکه مشخص کردن اهدافی است که باید با هر تغییر در نظر گرفته شده در ترکیب، برای ارزیابی پیامدهای اقتصادی به دست آیند. (برای کارآیی و برابری) چنین تغییری، و در صورت بدتر شدن وضعیت فقرا توسط این تغییر، اقدامات جبرانی را اجرا کند.
در کشورهای در حال توسعه که نیروهای بازار به طور فزاینده ای در تخصیص منابع اهمیت دارند، طراحی سیستم مالیاتی باید تا حد امکان خنثی باشد تا دخالت در فرآیند تخصیص به حداقل برسد. این سیستم همچنین باید رویههای اداری ساده و شفافی داشته باشد تا مشخص شود که آیا سیستم طبق طراحی اجرا نمیشود یا خیر.
مالیات بر درآمد شخصی
هر بحثی در مورد مالیات بر درآمد شخصی در کشورهای در حال توسعه باید با مشاهده این نکته شروع شود که این مالیات در اکثر این کشورها درآمد نسبتا کمی داشته است و تعداد افراد مشمول این مالیات (به ویژه با بالاترین نرخ نهایی) کم است. ساختار نرخ مالیات بر درآمد شخصی مشهودترین ابزار سیاستی است که برای اکثر دولتها در کشورهای در حال توسعه برای تأکید بر تعهد آنها به عدالت اجتماعی و در نتیجه جلب حمایت سیاسی از سیاستهایشان در دسترس است. کشورها غالباً با اعمال براکتهای نرخهای زیاد به حفظ درجهای از پیشرفت اسمی در این مالیات اهمیت زیادی میدهند و تمایلی به اتخاذ اصلاحاتی ندارند که تعداد این براکتها را کاهش دهد.
داده های کشورهای صنعتی و در حال توسعه نشان می دهد که نسبت مالیات بر درآمد به مصرف در کشورهای صنعتی به طور مداوم بیش از دو برابر نسبت در کشورهای در حال توسعه باقی مانده است. (یعنی در مقایسه با کشورهای در حال توسعه، کشورهای صنعتی به نسبت دو برابر بیشتر از مالیات بر مصرف درآمد از مالیات بر درآمد کسب می کنند.) داده ها همچنین تفاوت قابل توجهی را در نسبت مالیات بر درآمد شرکت ها به مالیات بر درآمد شخصی نشان می دهد. کشورهای صنعتی حدود چهار برابر مالیات بر درآمد شخصی نسبت به مالیات بر درآمد شرکت ها افزایش می دهند. تفاوت بین دو گروه کشور در درآمد دستمزد، در پیچیدگی اداره مالیات، و در قدرت سیاسی ثروتمندترین بخش جمعیت، عوامل اصلی این اختلاف هستند. از سوی دیگر، درآمد حاصل از مالیات های تجاری در کشورهای در حال توسعه به طور قابل توجهی بیشتر از کشورهای صنعتی است.
در حالی که ترسیم نسخههای سیاست هنجاری واضح از مقایسههای بینالمللی در رابطه با ترکیب مالیات بر درآمد-مصرف دشوار است، یک مفهوم قانعکننده که با مقایسه آشکار میشود این است که توسعه اقتصادی منجر به تغییر نسبی در ترکیب درآمد حاصل از مصرف به مالیات بر درآمد شخصی با این حال، در هر مقطع زمانی، موضوع مهم سیاست مالیاتی برای کشورهای در حال توسعه، تعیین ترکیب بهینه مالیاتی نیست، بلکه مشخص کردن اهدافی است که باید با هر تغییر در نظر گرفته شده در ترکیب، برای ارزیابی پیامدهای اقتصادی به دست آیند. (برای کارآیی و برابری) چنین تغییری، و در صورت بدتر شدن وضعیت فقرا توسط این تغییر، اقدامات جبرانی را اجرا کند.
در کشورهای در حال توسعه که نیروهای بازار به طور فزاینده ای در تخصیص منابع اهمیت دارند، طراحی سیستم مالیاتی باید تا حد امکان خنثی باشد تا دخالت در فرآیند تخصیص به حداقل برسد. این سیستم همچنین باید رویههای اداری ساده و شفافی داشته باشد تا مشخص شود که آیا سیستم طبق طراحی اجرا نمیشود یا خیر.
مالیات بر درآمد شخصی
هر بحثی در مورد مالیات بر درآمد شخصی در کشورهای در حال توسعه باید با مشاهده این نکته شروع شود که این مالیات در اکثر این کشورها درآمد نسبتا کمی داشته است و تعداد افراد مشمول این مالیات (به ویژه با بالاترین نرخ نهایی) کم است. ساختار نرخ مالیات بر درآمد شخصی مشهودترین ابزار سیاستی است که برای اکثر دولتها در کشورهای در حال توسعه برای تأکید بر تعهد آنها به عدالت اجتماعی و در نتیجه جلب حمایت سیاسی از سیاستهایشان در دسترس است. کشورها غالباً با اعمال براکتهای نرخهای زیاد به حفظ درجهای از پیشرفت اسمی در این مالیات اهمیت زیادی میدهند و تمایلی به اتخاذ اصلاحاتی ندارند که تعداد این براکتها را کاهش دهد.